آرشیو خرداد ماه 1400

احتمالا داستان انسان‌هاي نفرين‌شده و يا خانه، جاده، قصر و جزيره‌هاي نفرين‌شده را شنيده‌ايد كه يا افسانه‌اي بودند و يا واقعي! جزيره پاوگليا ايتاليا واقع در درياي مديترانه هم در فهرست نفرين‌شده‌ها قرار دارد. با مجله دلتا همراه باشيد تا اين جزيره را بيشتر بشناسيم!

جزيره پاوگليا ايتاليا جزيره نفرين شده

جزيره پاوگليا يكي از ۱۶۶ جزيره كوچك در تالاب ونيز است كه در آن سوي سواحل شرقي شمال ايتاليا قرار دارد. در گذشته‌هاي دور اين جزيره شلوغ بود اما حوادثي اين سرنوشت تلخ و مخوف را برايش رقم زد.

سرگذشت جزيره با قربانيان طاعون گره خورده است و اين بيماري جزيره را به اين حال و روز انداخته است. مردم بومي به آن، جزيره ارواح مي گويند. آنها اعتقاد دارند كه اينجا توسط ارواح نفرين شده است و با رفتن به آنجا گرفتار اين ارواح مي‌شوند.

جزيره پاوگليا و طاعون

اولين محل قرنطينه در يكي از جزيره‌هاي كوچك تالاب به اسم Lazzaretto Vecchio درست شد. در هنگام كندوكاو اين جزيره، باستان‌شناسان حدود ۱۵۰۰ اسكلت را از درون چاه‌هايي بيرون آوردند كه قربانيان طاعون در گذشته در آن‌ها دفن شده بودند.

كارشناسان معتقدند كه همچنان هزاران اسكلت ديگر در جزيره پاوگليا دفن هستند.

ساخت بيمارستان قرنطينه در جزيره

مردم ونيز از اين اتفاق درس‌هاي زيادي گرفتند. آن‌ها فهميدند كه اين بيماري چگونه منتشر مي‌شود و چطور مردم و كشتي‌ها بيماري طاعون را به اين محل آورده‌اند. مسئولان فهميدند كه افراد بيمار بايد از مردم سالم جدا شوند.

براي همين دو چاه بزرگ را براي نگهداري از اجساد در دو محل خارج از شهر در نظر گرفتند. تعداد مرده‌ها روز به روز بيشتر مي‌شد و اين دو چاه خيلي زود پر شدند. سپس آن‌ها تصميم گرفتند تا براي كنترل تعداد مرده‌ها، اجساد را به دو جزيره منتقل كنند.

در اوايل دهه ۱۴۰۰ ونيزي‌ها بيمارستاني را درست كردند كه مخصوص قرنطينه افراد بيمار يا مستعد بيماري بود.

سرنوشت جزيره پس از اپيدمي طاعون

اتفاق‌هاي مخوف جزيره با تمام شدن اپيدمي طاعون تمامي نداشت!

در اوايل دهه ۱۹۲۰، دولت تصميم گرفت از اين بيمارستان براي نگهداري بيماران رواني استفاده كند. با گذشت زمان داستان‌هاي ترسناكي درباره شكنجه اين بيماران و انجام آزمايشات عجيب بر روي آن‌ها به بيرون درز پيدا كرد.

بعضي‌ها مي‌گفتند دكتر اين بيمارستان مجبور به خودكشي شد تا از مسئوليت‌هايي كه بر عهده‌اش بود فرار كند. بعضي‌ها هم اعتقاد داشتند كه ارواح كساني كه اين دكتر آن‌ها را شكنجه داده بود اين مرد را به دام انداختند.

كاركنان اين بيمارستان و بيماران در نهايت در سال ۱۹۶۸ اين محل را ترك كردند و هيچ كسي در اين ساختمان نماند بجز ارواح افرادي كه در اثر شكنجه مرده بودند!

پيشنهاد مطالعه: مطلب اين گورستان ترسناك خانه خون‌ آشام‌‌هاست را بخوانيد.

استخر شيطان آبشار ويكتوريا بدون شك ترسناك‌ترين استخر دنياست! اين استخر مختص گردشگراني است كه به هيجان و بالابردن آدرنالين خون علاقه زيادي دارند. در ادامه، مجله دلتا شما را بيشتر با استخر شيطان آشنا خواهد كرد.

استخر شيطان آبشار ويكتوريا كجاست؟

استخر شيطان براي شنا امن است؟

در يكي از قسمت‌هاي آبشار ويكتوريا تخت سنگ بزرگي قرار دارد كه كه از افتادن افراد جلوگيري مي كند. مي‌توانيد براي شنا به اين قسمت برويد.

بهتر است در آب و هواي مساعد و غير باراني به اين مكان ديدني برويد. در مواقعي كه هوا باراني باشد سطح آب استخر بالا آمده و خطر آن را دو‌چندان مي‌كند.

از آن جا كه اين استخر در ميان صخره‌هاي آبشار ويكتوريا شكل گرفته، اين صخره‌ها و تخته‌سنگ‌هاي بزرگ، سپر خوبي براي شناگران است تا به پايين آبشار سقوط نكنند.

جاذبه‌ها

هيجان شنا در استخر و مشاهده مناظر زيبا از بالاي آبشار ويكتوريا وصف ناشدني است.

از ديگر ديدني‌هاي جذاب روي اين آبشار مشاهده پديده‌اي به نام ماه كمان مي‌باشد. اين پديده زماني رخ مي‌دهد كه در اثر شكست نور بازتابيده از سطح ماه به وسيله رطوبت ابر‌ها، نوعي رنگين كمان پديد مي‌آيد.

در كنار ارتفاع بالاي استخر و همچنين احتمال وجود كروكوديل‌ها، قطعا تنها افرادي مي‌توانند شنا را در اين استخر تجربه كنند كه اهل هيجان و همچنين ماجراجويي باشند.

پيشنهاد مطالعه: مطلب پلي كه ماركوپولو را جهانگرد كرد را بخوانيد.

تابه‌حال كسي از شما پرسيده است «كدام جهنم دره‌اي بودي»؟ اين سوال آنقدرها هم كه فكر مي‌كنيد، بي‌ادبانه نيست. جالب است بدانيد كه جهنم دره، مكاني واقعي و بسيار زيبا در نزديكي‌هاي مشگين شهر است. با اين مقاله از مجله دلتا همراه شويد تا با جهنم دره مشگين‌شهر آشنا شويم.

زيبايي‌هاي جهنم دره مشگين‌شهر

جهنم دره يكي از زيباترين دره‌‌هاي ايران است كه تركيب كوه و دره و رودخانه و پوشش گياهي غني‌اش، چشم‌انداز بي‌نظيري را آفريده است. اين بهشت كوچك در نزديكي روستاي قريس در آذربايجان غربي قرار دارد. محلي‌هاي اين منطقه به اين دره بهشتي، جهنم درسي هم مي‌گويند.

جهنم دره به خاطر قرار گرفتن در نوار آتشفشاني از چشمه‌هاي آب گرم بسياري برخوردار است كه هر كدام خاصيت درماني فراواني را به همراه مي آورد. چشمه آب گرم ملك‌سويي يكي از اين چشمه‌هاي زيباست.

علت نامگذاري جهنم دره

در زمان‌هاي دور اين زيباي خفته به خاطر صعب العبور بودن، سراشيبي‌هاي تند و خاك سستي كه دارد، مكاني مناسب براي مخفي شدن راهزن‌ها در كوهستان بوده است. علاوه برآن حيات‌وحش متنوع و همجواري‌اش با آتشفشان سبلان باعث شد مردمان محلي دل خوشي از اين بهشت خفته نداشته باشند.

كوه‌نوردان و صخره‌نوردان بسياري با همراه داشتن تجهيزات كامل، قله‌هاي اين منطقه را فتح كرده‌اند. عده بسياري هم به دليل نداشتن تجهيزات مناسب، در اين منطقه دچار صدمات جدي و حتي مرگ شدند. صعب العبور بودن مسيرهاي اين دره باعث شد تا جسد افراد كشته‌شده نيز در همانجا باقي بماند.

 آب و هواي اين دره افسانه‌اي

هرچقدر اين دره را پايين‌تر مي‌رويد زيبايي‌هاي اين عروس سبلان بيشتر نمايان مي‌شود و آبشار زيباي گورگو در بلندي‌هاي دره، شما را مدهوش اين عظمت خدا مي‌كند.

آب و هواي اين دره بر خلاف اسمش بسيار خنك و معتدل است. حتي در گرماي تابستان مي‌توان گفت يكي از سردترين نقاط ايران به حساب مي‌آيد و اين به خاطر موقعيت كوهستان و اختلاف زيادي است كه با سطح دريا دارد.

جهنم دره در تمامي فصول، زيبايي خودش را دارد. در زمستان كه آبشارهايش قنديل‌هاي زيبايي مي‌بندد، اين دره بهشتي را مي‌توان مه‌آلود و اسرارآميزتر از هميشه ديد.

پيشنهاد مطالعه: مطلب سرزمين لاك‌پشت‌ها در ايران كجاست را بخوانيد.

درختان سر به فلك كشيده و قبرهاي بسيار قديمي، ظاهري هولناك به اين گورستان بخشيده‌اند. قبرستان هايگيت لندن قديمي‌ترين و  مخوف‌ترين قبرستان در سراسر انگلستان است كه در حال حاضر آن قدر مشهور شده كه سالانه گردشگران بسياري را به سوي خود مي‌كشاند. با مجله دلتا همراه باشيد تا با‌هم به اين مكان رازآلود برويم.

قبرستان هايگيت لندن

در برخي از رسانه ها گفته شده كه اين گورستان محل دفن خون آشام‌هايي بوده است كه جسد آن‌ها توسط اهالي لندن دفن شده است.

بوميان قديمي مقيم لندن عقيده دارند كه در اين مكان ارواح خبيث و شياطين زندگي مي‌كنند و در طول شب از دخمه‌ها بيرون مي‌آيند. بسياري از مردم مي ‌گفتند كه اجساد تكه تكه مي‌شود، سرشان قطع مي‌شود و حتي برخي از اجساد توسط خون‌آشام ‌ها سوزانده مي‌شوند.

تاريخچه هايگيت

هايگيت كه يكي از معروف‌ترين و قديمي‌ترين گورستان‌هاي انگلستان است در سال ۱۸۳۹ ميلادي در در دوره ويكتوريا ساخته شده تا مكاني آرام براي مردگان اين شهر به وجود بيايد.

اين گورستان يكي از مناطق جذاب شهر لندن به شمار مي رود و دليل آن هم معماري بي نظير و بناهاي تاريخي و فوق العاده‌اي است كه در آن ساخته شده است.

قسمت هاي مختلف گورستان هايگيت

اين قبرستان يك دروازه بلند و بزرگ دارد كه همين خود دليل نامگذاري آن به هايگيت بوده است. اما اين قبرستان تنها يك دروازه ندارد بلكه در شمال، غرب و شرق هم دروازه‌هايي وجود دارد. قبرهايي از دهه‌هاي مختلف در اين قبرستان وجود دارد.

۱- گورستان شرقي

در بخش شرقي قبرستان هايگيت لندن قبر افراد سرشناسي وجود دارد. يكي از مشهورترين آن‌ها كه فردي فيلسوف، جامعه شناس، تاريخ شناس، اقتصاددان و متفكري انقلابي به نام كارل هاينريش ماركس نيز است. ماركس در دوره خود توانسته بود لقب تاثيرگذارترين فيلسوف تمام عصرها را كسب كند.

۲-  گورستان غربي

سمت غربي گورستان هايگيت به نسبت شرقي آن از نظر درختان و طبيعت غني‌تر است و رشد گياهان در اين منطقه بهتر بوده است و درختچه‌هاي اين بخش سبب شده تا چهره گورستان وحشتناك به نظر برسد. به همين منظور براي بازديد گردشگران راهنماهايي قرار داده‌اند تا از گم‌شدن افراد جلوگيري نمايند.

خانه‌ خون‌آشام‌ها

بين سال‌هاي ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ قبرستان هايگيت را در رسانه‌ها به‌عنوان خون‌آشام هايگيت و يا خانه‌ خون‌آشام‌ها معرفي مي‌كردند. در افسانه‌ها آمده كه دو جادوگر براي دوئل در اين قبرستان قرار ملاقات با يكديگر مي‌گذارند.

اما قبل از اين كه به دوئل برسند توسط چند خون‌آشام دزديده مي‌شوند. خون‌آشام‌ها جسد جادوگرها را به صليب آويزان مي‌كنند و مدتي بعد، مردم با جسد تكه‌تكه شده‌ آن‌ها روبه‌رو مي‌شوند.

افراد زيادي ماجراهاي عجيب و ترسناك از اين قبرستان تعريف مي‌كنند. اكثر كساني كه وارد قبرستان هايگيت شده‌اند يك حس مشترك را گزارش كرده‌اند.

آن‌ها مي‌گويند كه حس كرده‌اند كسي به آن‌ها خيره شده يا پشت‌سرشان راه مي‌رود. همچنين حركت سريع اشخاصي را در فاصله‌ دور ديده‌اند.

پيشنهاد مطالعه: مطلب تنها قنات ايران كه توسط جن‌ها و ديوها حفر شده را بخوانيد.

پل ماركوپولو يكي از مشهورترين جاذبه‌هاي گردشگري چين محسوب مي‌شود و از بناهاي مورد علاقه ماركوپولو در كشور چين بوده است.  اين پل بر روي رودخانه يونگدينگ بنا شده و به راستي يكي از گرانمايه‌ترين ديدني‌هاي پكن به حساب مي‌آيد. در ادامه همراه مجله دلتا باشيد تا بيشتر با اين جاذبه گردشگري آشنا شويد.

 پل افسانه‌اي در پكن

نام اصلي اين پل، لوگو است و بعد از عبور ماركوپولو از روي آن در سفر به چين نامش به پل ماركوپولو تغيير كرد. داستان تاريخي اين پل علاوه بر استقامتي كه دارد دليل محبوبيت آن است. تا جايي كه خود ماركوپولو در كتابش مي‌گويد:

روي رودخانه ينگ دين يك پل سنگي مقاوم وجود دارد. پلي كه به راستي در هيچ كجاي جهان مثل آن پيدا نمي‌شود.

قدمت ساخت اين پل به قرن يازده ميلادي به دست سلسله شيزونگ در چين مي‌رسد. اين پل زيبا در ۱۵ كيلومتري پكن ساخته شده است و رابطي بين دو ساحل رودخانه ينگ‌دين است، اين پل داراي ۲۶۰ متر طول و يازده قوس در زير خود است.

پهناي روي پل به‌قدري است كه گردشگران زيادي مي‌توانند از روي آن عبور كنند.

معماري پل

با قدم‌ گذاشتن روي اين پل افسانه‌اي ۴۸۵ شير سنگي را در دو طرف پل مي‌بينيد كه هيچ‌كدام شبيه ديگري نيست! اين شيرها از دوره‌ها و سلسله‌هاي مختلف چين در اينجا گذاشته شده‌اند. شيرهايي كه به اعتقاد مردم محلي براي محافظت از پل در اينجا قرار دارند.

اين مجسمه‌هاي سنگي با ظرافت بسياري ساخته شده‌اند كه در نگاه اول تصور مي‌كنيد همگي يك شكل هستند اما كمي نزديك‌تر كه برويد خواهيد ديد هيچ يك از آنها به ديگري شبيه نيست.
در انتهاي پل بنايي با چهار ستون به ارتفاع حدود پنج متر قرار دارد كه روي آنها از سلسله‌هاي مختلف چين حكاكي و خوش‌نويسي انجام شده است.

افسانه‌هاي اين پل شگفت‌انگيز

اين پل راوي داستان‌ها، حقايق و افسانه‌هاي زيادي است. از مراسم پاييزي ماه گرفته تا حادثه پل ماركوپولو، همگي به ارزشمند بودن اين سازه افزوده‌اند. در گذشته‌هاي دور چين، اين پل را يكي از هشت منظره زيباي چين مي‌دانستند.
حادثه پل ماركوپولو نيز اتفاق كوچكي بود كه منجر به جنگ بزرگ و سراسري چين و ژاپن شد.

شبي در نزديكي اين پل سربازان ژاپني در حال مانور نظامي بودند كه صداي تيري شنيده مي‌شود و در عين حال سربازي گم مي‌شود. ژاپني‌ها تصور مي‌كردند كه گلوله از طرف ارتش چين بوده است و با شنيدن چندين صداي گلوله‌ ديگر در آن شب دستور حمله ژاپن به چين صادر و جنگ بين اين دو كشور آغاز مي‌شود.

روزها تماشاي درياچه و مناظر اطراف از روي پل حس بسيار لذت‌بخشي است و شب‌ها سكوت اين پل، آرامش‌دهنده است.

پيشنهاد مطالعه: مطلب اينجا دهكده‌اي است كه نگراني در آن معنا ندارد را بخوانيد.

در خليج هميشه فارس در جزيره قشم در دهستان سوزا، روستاي شيب دراز قرار دارد. شيب دراز قشم تنها مسير دسترسي به جزيره هنگام است. به‌همين دليل از بندرگاه‌هاي مهم قشم و استان هرمزگان محسوب مي‌شود. فاصله قشم تا شيب دراز ۴۵ كيلومتر است. براي شناخت بيشتر روستاي شيب دراز قشم با مجله دلتا همراه باشيد.

لاك‌پشت‌هاي پوزه عقابي در روستاي شيب دراز قشم

لاك‌پشت‌هاي پوزه عقابي، پوزه‌ تيز و منحني دارند. اين لاك‌پشت‌ها با بدني صاف و پهن و يك ‌لاك محافظ در اقيانوس‌هاي آزاد شنا مي‌كنند. لاك‌پشت‌هاي پوزه عقابي بعد از تخم‌گذاري در ساحل به سمت آب مي‌روند.

دو ماه بعد بچه لاك‌پشت‌ها در شب از تخم بيرون آمده و به طور غريزي به سمت آب مي‌روند. آن‌ها بايد بتوانند قبل از روشنايي به آب برسند، در غير اين صورت خوراك پرندگان و خرچنگ‌ها مي‌شوند. اين لاك پشت‌ها در خليج فارس و در روستاي شيب دراز زندگي مي‌كنند.

به‌دليل ماسه‌اي بودن ساحل، اين منطقه هرساله از هفته دوم اسفند تا هفته دوم ارديبهشت، ميزبان لاك‌پشت‌هاي پوزه عقابي است. لاك پشت‌ها در شب و زماني كه آب دريا بالا است، به ساحل مي‌آيند و ۴۰ تا ۱۵۰ تخم مي‌گذارند.

در اين مرحله، گروهي از جوانان جامعه محلي به نام «محافظان لاك پشت» كه در زبان محلي «ناتوران خميس» خوانده مي‌شوند، با انتقال اين تخم‌ها به محوطه فنس كشيده از آن‌ها مراقبت مي‌كنند.

بخش زيادي از اقتصاد مردم روستاي شيب دراز به زندگي اين لاك‌پشت‌ها بستگي دارد. آبزيان ديگري مانند خرچنگ،‌ شير ماهي، سفره ماهي، كوسه و… نيز در اين ساحل زندگي مي‌كنند.

اقامتگاه بوم گردي شيب دراز قشم

يكي از ويژگي‌هاي زيباي روستاي شيب دراز همكاري شانه به شانه‌ مردان و زنان اين روستا كنار هم است. همين امر باعث رشد صنعت گردشگري و اقامتگاه‌هاي بوم گردي منطقه شده است.

به طوري كه زنان با توليد و فروش صنايع دستي و ارائه خدمات اسكان مسافران و مردان با صيد ماهي و جا‌به‌جايي مسافران با قايق‌هاي خود باعث رشد اقتصادي روستا شده‌اند.

صنايع دستي و جاذبه‌هاي ساحل لاك‌پشت‌ها

در سفر به اين روستا حتما از صنايع دستي اين منطقه مانند گلابتون‌دوزي، برقع‌سازي، لچك سازي، توربافي، سبد‌بافي، گليم‌بافي ‌و تزئينات بر روي انواع صدف، تهيه كنيد. در برنامه‌ريزي سفر به اين روستا بازديد از ساحل نقره‌گون هنگام را نيز در نظر داشته باشيد.

اين ساحل علاوه بر صخره‌هاي مرجاني زيبا، پذيراي دلفين‌هاي بازيگوش نيز مي‌باشد. كرايه كردن قايق موتوري و تماشاي منظره بازي دلفين‌ها بسيار هيجان انگيز خواهد بود.

پيشنهاد مطالعه: مطلب جزيره‌اي كه شب‌ها زير آب فرو مي‌رود را بخوانيد.

شهر سنتراليا امريكا شهري است كه در روزگاران گذشته افراد بسياري در آن زندگي مي‌كرده‌اند و اما حالا محيطي روح مانند بيش نيست! سنتراليا در دل خود معدن عظيم و غني از معدن‌هاي ذغال سنگ دارد اما چندين سال است كه اين معدن در آتش مي‌سوزد. در ادامه اين مقاله از مجله دلتا به شهر در حال سوختن سنتراليا مي‌رويم.

درباره شهر سنتراليا امريكا

شروع اين ماجرا به ۵۵ سال قبل بر‌مي‌گردد. در سال ۱۹۶۲، معدن شهر سنترالياي امريكا براي اولين بار به طرز عجيبي آتش گرفت. دليل آن به طور قطعي مشخص نيست اما حدس‌هايي وجود دارد كه مي‌تواند از زباله‌هاي دهانه معدن باشد.

در ابتدا مردم خيلي اين قضيه را جدي نگرفتند و به آن به چشم يك اتفاق معمولي نگاه كردند. تا اينكه اتفاقات وحشتناكي افتاد و زندگي همه ساكنان شهر در معرض خطر قرار گرفت.

مردم اين شهر به مدت ۱۶ سال و با كمك نيرو‌هاي آتش‌نشاني سعي كردند تا آتشي را كه دقيقا زير سطح شهر‌شان شعله‌ور بود خاموش كنند. ولي اين تلاش هيچ ثمره‌اي نداشت و حتي خاموش كردن موقت آتش در يك منطقه باعث مي‌شد تا زبانه‌هاي آن در قسمت ديگري از شهر شعله‌ور شوند.

شهري كه روي جهنم بنا شده است

جالب است بدانيد كه با گذشت سال‌ها از شروع آتش‌سوزي اين آتش هنوز هم خاموش نشده است. شهر سنتراليا دقيقا همانند شهري است كه روي جهنم بنا شده است. در جديد‌ترين گزارش از اين شهر فقط ۱۰ نفر در آن ساكن هستند و تنها بقاياي آن چند خانه و يك كليساي قديمي است كه قدمت آن به سال ۱۹۱۱ بر‌مي‌گردد.

هنوز هم هر‌از‌گاهي از شكاف‌هاي موجود در سطح اين شهر بخار و گاز‌هاي سمي خارج مي‌شوند و اين منطقه به شهر ارواح شهرت يافته است.

از آن زمان اين شهر بي‌وقفه در آتش سوخته است. در واقع چيزي بيشتر از نيم قرن! اين اتفاق دوباره افتاده و مي‌افتد و به نظر مي‌رسد كه قرار است هزاران سال در شعله‌هاي آتش بسوزد.

حتي تا حالا بارها سعي شده تا تونل‌هاي اين معدن با ماسه كاملا مسدود شود تا اكسيژن كافي به آتش نرسد. همه اقدامات بي‌نتيجه بوده است. اين آتش در عمق ۱۰۰ متري زمين است و احتمالا تا ۱۰۰۰ سال ديگر در حال سوختن باشد. در حال حاضر شهر سنترالياي امريكا در آتش مي‌سوزد و روز به روز هم در حال گسترده‌شدن است.

پيشنهاد مطالعه: مطلب از اين آبشار خون مي‌چكد را بخوانيد.

جزيره‌ مونت سنت ميشل فرانسه يكي از مناظر فراموش‌نشدني اروپا است. اين جزيره در خليج مسحوركننده‌اي قرار دارد كه دو منطقه‌ نرماندي و برتاين در آن به يكديگر مي‌پيوندند و چشم هر بيننده‌اي را از دوردست‌ها به خود خيره مي‌كند. اين مكان شگفت‌انگيز را در مجله دلتا بيشتر بشناسيد.

جزيره‌ مونت سنت ميشل فرانسه

مونت سن ميشل جزيره‌اي مرموز و اسرارآميز است كه شب‌ها به زير آب مي‌رود و صبح‌ها سر از آب بيرون مي‌آورد. اين جزيره صخره‌اي كوچك و زيبا جايي در سواحل شمال غربي فرانسه واقع شده و در انتهاي رودخانه كوئنون قرار گرفته است.

بلندترين جزر و مدهاي آب‌هاي اقيانوسي شب‌ها ديواره‌هاي بلند قلعه محفوظ در جزيره را به زير آب مي‌برد و صبح‌ها دوباره پس‌روي كرده و نماي كامل جزيره را نمايان مي‌كند.

همين مداوم خشك و پر آب شدن اطراف جزيره براي قرن‌هاي بسياري آن‌ را به يك دژ غيرقابل نفوذ تبديل كرده و از همين‌رو كمتر در طول تاريخ آسيب ديده و معماري قرون وسطايي آن همچنان پابرجا است.

آب‌هاي اطراف مونت سن ميشل مي‌توانند تا ۱۸ كيلومتر دورتر از اين جزيره و ۲۰ كيلومتر به سمت ساحل حركت كنند.

اين جزيره كوچك فرانسوي با ساكنان بسيار اندكش تنها يك راه ارتباطي با خشكي دارد و آن ‌جاده و پلي باريك است كه تحت شرايط آب و هوايي بد آن‌ها نيز به زير آب مي‌روند.

تاريخچه جزيره

در گذشته‌هاي دور مونت سنت ميشل تنها يك جزيره كوچك نبوده و اطراف آن‌ را جنگل‌هاي انبوه پوشانده بودند اما با گذشت زمان و بالا آمدن آب اقيانوس اين جنگل از بين رفته و خشكي بلند آن در دل آب به‌جا مانده است.

در سال ۷۰۸ ميلادي رافائل ميكائيل يا همان ميشل كليسايي در اين جزيره تاسيس كرد. امروزه كليساي سبك گوتيك مونت سنت ميشل با ارتفاع زياد برج‌هاي آن نمايي جادويي و سحرآميز براي جزيره به وجود آورده و لوكيشن بسياري از فيلم‌هاي تاريخي شده است.

در قرن شانزدهم مردم شروع به ساخت صومعه و ساختمان‌هاي ديگر به خصوص زندان در اين جزيره نمودند.

مونت سنت ميشل علاوه بر كليسا، يك شهر قرون‌وسطايي كامل را در خود جاي داده است. اين شهر يكي از معدود مكان‌هاي فرانسه به‌شمار مي‌رود كه ديوارها و استحكامات دفاعي قرون‌وسطايي خود را حفظ كرده است.

همچنين ساختمان‌هاي زيبايي در امتداد خيابان شيب‌دار روستايي آن به چشم مي‌خورند كه در حال حاضر به موزه، هتل، رستوران و بوتيك براي گردشگران تبديل شده‌اند.

حفظ ماهيت دريايي مونت سنت ميشل

در سال ۱۸۸۰، براي رفاه حال گردشگران راه ميان‌گذري بر روي آب ساخته شد اما ساخت راه ميان‌گذر و فعاليت‌هاي انساني مثل كشاورزي و همچنين افزايش شمار گردشگران به ميزان قابل‌توجهي جزيره را در معرض خطر رسوب‌گذاري قرار داد.

اخيراً عمليات مهمي براي حفظ ماهيت دريايي مونت سنت ميشل انجام گرفته است براي مثال آب رودخانه‌ كوئنون را با شدت بيشتري جاري ساختند تا رسوب را شسته و به دريا ببرد.

پيشنهاد مطالعه: مطلب بياباني كه اقيانوس را در آغوش گرفته است را بخوانيد.

جزيره‌ مونت سنت ميشل فرانسه يكي از مناظر فراموش‌نشدني اروپا است. اين جزيره در خليج مسحوركننده‌اي قرار دارد كه دو منطقه‌ نرماندي و برتاين در آن به يكديگر مي‌پيوندند و چشم هر بيننده‌اي را از دوردست‌ها به خود خيره مي‌كند. اين مكان شگفت‌انگيز را در مجله دلتا بيشتر بشناسيد.

جزيره‌ مونت سنت ميشل فرانسه

مونت سن ميشل جزيره‌اي مرموز و اسرارآميز است كه شب‌ها به زير آب مي‌رود و صبح‌ها سر از آب بيرون مي‌آورد. اين جزيره صخره‌اي كوچك و زيبا جايي در سواحل شمال غربي فرانسه واقع شده و در انتهاي رودخانه كوئنون قرار گرفته است.

بلندترين جزر و مدهاي آب‌هاي اقيانوسي شب‌ها ديواره‌هاي بلند قلعه محفوظ در جزيره را به زير آب مي‌برد و صبح‌ها دوباره پس‌روي كرده و نماي كامل جزيره را نمايان مي‌كند.

همين مداوم خشك و پر آب شدن اطراف جزيره براي قرن‌هاي بسياري آن‌ را به يك دژ غيرقابل نفوذ تبديل كرده و از همين‌رو كمتر در طول تاريخ آسيب ديده و معماري قرون وسطايي آن همچنان پابرجا است.

آب‌هاي اطراف مونت سن ميشل مي‌توانند تا ۱۸ كيلومتر دورتر از اين جزيره و ۲۰ كيلومتر به سمت ساحل حركت كنند.

اين جزيره كوچك فرانسوي با ساكنان بسيار اندكش تنها يك راه ارتباطي با خشكي دارد و آن ‌جاده و پلي باريك است كه تحت شرايط آب و هوايي بد آن‌ها نيز به زير آب مي‌روند.

تاريخچه جزيره

در گذشته‌هاي دور مونت سنت ميشل تنها يك جزيره كوچك نبوده و اطراف آن‌ را جنگل‌هاي انبوه پوشانده بودند اما با گذشت زمان و بالا آمدن آب اقيانوس اين جنگل از بين رفته و خشكي بلند آن در دل آب به‌جا مانده است.

در سال ۷۰۸ ميلادي رافائل ميكائيل يا همان ميشل كليسايي در اين جزيره تاسيس كرد. امروزه كليساي سبك گوتيك مونت سنت ميشل با ارتفاع زياد برج‌هاي آن نمايي جادويي و سحرآميز براي جزيره به وجود آورده و لوكيشن بسياري از فيلم‌هاي تاريخي شده است.

در قرن شانزدهم مردم شروع به ساخت صومعه و ساختمان‌هاي ديگر به خصوص زندان در اين جزيره نمودند.

مونت سنت ميشل علاوه بر كليسا، يك شهر قرون‌وسطايي كامل را در خود جاي داده است. اين شهر يكي از معدود مكان‌هاي فرانسه به‌شمار مي‌رود كه ديوارها و استحكامات دفاعي قرون‌وسطايي خود را حفظ كرده است.

همچنين ساختمان‌هاي زيبايي در امتداد خيابان شيب‌دار روستايي آن به چشم مي‌خورند كه در حال حاضر به موزه، هتل، رستوران و بوتيك براي گردشگران تبديل شده‌اند.

حفظ ماهيت دريايي مونت سنت ميشل

در سال ۱۸۸۰، براي رفاه حال گردشگران راه ميان‌گذري بر روي آب ساخته شد اما ساخت راه ميان‌گذر و فعاليت‌هاي انساني مثل كشاورزي و همچنين افزايش شمار گردشگران به ميزان قابل‌توجهي جزيره را در معرض خطر رسوب‌گذاري قرار داد.

اخيراً عمليات مهمي براي حفظ ماهيت دريايي مونت سنت ميشل انجام گرفته است براي مثال آب رودخانه‌ كوئنون را با شدت بيشتري جاري ساختند تا رسوب را شسته و به دريا ببرد.

پيشنهاد مطالعه: مطلب بياباني كه اقيانوس را در آغوش گرفته است را بخوانيد.

از قنات قصبه گناباد ايران صحبت مي‌كنيم كه در بخش مركزي شهرستان گناباد واقع شده است. طبق افسانه‌ها در ميان پيچ و خم قنات قصبه، سرزمين جنيان قرار دارد و هر انساني كه راه ورود به‌ آن را كشف كند اموالش را تصاحب مي‌كنند. در ادامه با ما در مجله دلتا همراه باشيد تا از رمز و راز اين قنات عجيب سر در بياوريم.

آيا قنات قصبه گناباد ايران را جن‌ها حفر كرده‌اند؟

اين قنات كه در بخش مركزي استان خراسان و در گناباد قرار گرفته است، مركز داستان‌هاي عجيب و غريب و جور و واجور فراواني است.

اهالي قنات قصبه گناباد و همسايگان اين قنات مي‌گويند كه براساس شنيده‌هاي محلي‌شان كه از زمان‌هاي قديم نيز رايج بوده است نام شهر گناباد خراسان در اصل جن‌آباد بوده است و در طول زمان تلفظ آن بصورت جناباد و بعد از آن بصورت امروزيش يعني گناباد، درآمده است.

از اهالي قديمي گناباد كه از ابتدا حتي پدرانشان نيز در اين محل زندگي مي‌كرده‌اند همگي متفق‌القول درباره اين قلعه مي‌گويند كه: “بزرگ‌ترهاي ما هميشه مي‌گفتند كه ساخت اين قنات به اين عمق، از دست فرزند آدم بر نمي‌آيد و ما شك نداريم كه اين قنات را نيروهايي فراتر از بشر ساخته‌اند”.

قناتي مملو از ارواح سرگردان

دسته‌اي ديگر از افراد بر‌اين باورند كه به دستور پادشاه، مردان را وادار به حفر قنات مي‌كردند. به خاطر شرايط سخت و دشوار و نبودن هواي كافي تعداد زيادي از آنان هنگام حفر و لاي‌روبي كشته شدند و هيچ اثري از آن‌ها باقي نماند.

آن‌ها با لباس‌هاي سپيد مانند كفن به داخل قنات مي‌رفتند زيرا هميشه احتمال آن وجود داشت كه زنده بر‌نگردند. اين مردان تبديل به ارواح سرگرداني شدند كه در ميان اين تونل‌ها زندگي مي‌كنند.

استفاده ابزاري از ديوها

برخي ديگر از افسانه‌ها مي‌گويند پس از احتياج بسيار مردم به آب، شخصي به نام طاهر آب‌شناس راه‌كاري براي حل مشكل پيدا كرد. او به ديوها دستور داد مجرايي بكنند و از بالادست به سمت پايين‌دست آب را هدايت كنند و قنات از آن‌‌جا به‌وجود آمد.